کد مطلب:122419 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:309

فضولی معاویه و پاسخ امام
معاویه به مدینه آمد و چون خلیفه بود و باد غرور در سر داشت، در ضمن سخنانش به ساحت علی (ع) اسائه ی ادب كرد. امام حسن (ع) در مجلس بود. بلافاصله برخاست و رشته ی سخن را به دست گرفت و پس از حمد خداوند گفت: مردم! پیامبری مبعوث نشده است مگر اینكه از خانواده ی خودش وصی و جانشینی داشته و نیز پیامبری مبعوث نشده مگر آنكه مخالفانی از نااهلان داشته است. پدرم بعد از پیامبر جانشین او بود. سپس رو كرد به معاویه و گفت: من پسر علی هستم، تو پسر صخر (ابوسفیان) و جد تو حرب است و جد من رسول الله است. مادر تو هنده است و مادر من فاطمه. جده ی من خدیجه است و جده ی تو نوئیله. خدا تو را لعنت كند. حال خانواده ی كدام یك از ما پست تر و در كفر باسابقه تر و در نفاق محكمتر است؟ مردم فریاد كشیدند و آمین گفتند. معاویه نیز بناچار سخن خود را قطع كرد و با حقارت از منبر پایین آمد. [1] .


[1] احتجاج، ج 2، ص 282.